بهارجووونم بهارجووونم ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
نگار جووونمنگار جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
یاسمین جونمیاسمین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

بهار زندگی من

4040

لالالای بهارم

لالالای بهارم الهی قربون اون معصومیتت برم خوابهای ناز ببینی گلم. خدا عمرت بده الان خونه یه ارامشی توش برقراره بخواب مادر بخواب ...
24 بهمن 1392

بهار توتو خورده

بهار توتو خورده . اشتباه نکنید منظور ما از توتو گوشت مرغ نیست . توتو خورده هههههههههههه بهار به کوکو میگه توتو دیششب کوکوسبزی بهش دادم حالا همش راه میره و میگه توتوتو توتو  ماماما توتوتوتو  مثل اینکه از توتو سبزی خوشش اومده ای به چشم توتو هم برات میبذم دوباره. تازه ب کاکا هم میگه تاتا هههههههههههه .نخندید خب بچم نمیتونه ک بگه میگه ت .مدیونی اگه بخندی  وگرنه خودتم ک رو ت میگی .جرات داری امتحان کن    ...
24 بهمن 1392

گوش کن چیزی بگویم

  گوش میدهی چیزی در گوشت بگویم؟ گوشت را بیاور نزدیک... شنیده ام که میگویند: اگر در روز یک بار آیة الکرسی بخوانی،خداوند یک فرشته را مامور میکند که تا شامگاه از تو مواظبت کند... و اگر دوبار در روز بخوانی،دو فرشته را.... و اگر سه بار در روز بخوانی... خداوند به فرشته ه ا میگوید: کنار بروید که من میخواهم خودم،"عاشقانه" از او مواظبت کنم.. الهی خود خدا و ایه الکرسی حفظت کنه گلـــــــــــ م ...
24 بهمن 1392

شجاع بازی

شجاع بازی بهار شجاع شده . خیلی هم شجاع اصن یه وضعیه تو خونه ی ما .الان جریانو میگم   تا20روز بیش یه لحظه تک و تنها تو اتاقت نمیرفتی اما از روز تولدت به بعد که همه تو اتاقت میرفتن شما به یکباره و کاملا یهوووویییییییی شجاع شدی اونم چه شجاعتی اوخ اوووخ . کاش مثل قبل ترسو بودی این تحول عظیم تو دردساز شده جان مادر.من نمیدونم این حس کنجکاویتو ساعت دو نیمه شب کجای این دلم بذارم تا میام خوابت کنم در حالی که خودم چشام داره از خواب باره میشهو این قیافم و به زور باز نگهشون داشتم شما یهو از تو اتاق غیب میشی و وقتی به دنبال و تفحص شما راه میفتم میبینم با قیافه متفکرانه تو هال تاریک تاریک نشستی یکی نیس بگه وروجک الان در چه فکری...
24 بهمن 1392

گشت ارشاد

ما تو خونمون گشت ارشاد داریم .   به جان خودم.الان براتون توضیح میدم فقط کافیه فاصله کافی بین من و حسام رعایت نشه اونوقته که گشت ارشاد جیغ زنون و اژیر کشون میاد طرفمون و تا اون فاصله مشخص شده از طرف بهار رعایت نشه بهار همچنان داره اژیرشو میکشه ت ازگیا خودشو میندازه وسط ماو میشینه و حرفمونو با ادا های الکی قطع میکنه لازم بهذکره فاصله مشخص,شده باید اندازه یه مترباشه وگرنه ..........خدایا این خوشیا رو از ما نگیر ...
24 بهمن 1392

اوووووخ

تازگیا بهار خانوم مستقل شده .....!!!!!!! میگین نه؟؟؟؟؟خیل خب الان توضیح میدم تازگیا وقتی میخوایم بریم بیرون باید واسه لباساش از این فسقل بچه اجازه بگیریم که ایا تنش بکنیم یا نه .من نمیدونم این حس استقلال طلبیشو کجای دلم بذارم .موقع بیرون رفتن من  : بهار بیا این لباستو تنت کنم بهار:   ناخ (یعنی نمیخوام ) من : بهار بیا این لباس قرمزتو ببوش چرا ناخـــــــــخ؟ بهار : اووووووووووخ(ترجمش نمیدونم تازگیا میگه ) من: چرا ناخ چرا نووووخ؟؟؟ بهار  : در حال جیغ زدن میره و یه لباس از تو کمدش میاره حالا جرات داری تنش نکن ببین چه بر سرت میاری بعــــــله یه همچین دختر استقلال طلبی دارم من به قول بهار اووووووخ .....و من هنوز کشف نک...
24 بهمن 1392

بهار و انچه گذشت

یه سلام برفی به بهار   قربونت برم به خاطر اینکه این چند روز   نتونستم به وب بیام بیبخشید گلم . واااااای چقدر برف اومد باورم نمیشد یه لیز بازاری بود که نمیدونی درغ و درغ میخوردیم زمین و کلی میخندیدیم. شما هم شده بودی بهار در زمستان. تو این چند سال اخیر یادم نمیاد اینجور برفی تو شهرمون اومده باشه حسابی برف بازی کردیم و دلی از عزا در اوردیم خدا رو هزار مرتبه شکر .راستی شما هم واکسن یه سالگیتو زدی الهی قربونت برم که حتی یه ذره هم اشک نریختی حتی خانومه ای هم که واکسنت زد تعجب کرد اخه تو حتی یه ذره گریه که نه عکس العملی هم نشون ندادی و من مات و مبهوت نیگات میکردم ببینم سالمی یا نه اخه خیلی عجیب بود فقط گفتی اوووخ از اون اوووخ...
24 بهمن 1392

خدایــــــــــــــــــا

  امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چه طور؟؟؟   بهار جونم دیروز مادر بزرگ بابایی فوت کردند چون چند روزی درگیر مراسم هستیم  شاید نتونم وب رو به روز کنم .فعلا خدانگهدار ...
24 بهمن 1392